یازده ماهگیت مبارک شیدا جون ...
سلام عسلی مامان و بابا : دیروز شما وارد یازده ماهگی شدی . یازده ماهگیت مبارک عزیز دلم ... خوب ، همیشه سر تاریخ ماهت که میشه یه سری حرکات جدید ازت سر میزنه ... پنجشنبه که رفته بودیم شمال ، شما دو دستی لیوان رو گرفتی و خودت آب خوردی که اولین بار بود این کارو میکردی ... جمعه تو رستوران داشتیم شام میخوردیم که قاشق رو گرفتی و از بشقاب چند تا ب رنج رو جمع کردی تو قاشق و به سمت دهنت بردی و موفق شدی چند تا برنج رو بخوری ... البته خیلیش هم ریختی رو میز ... شنبه شب بود که بابایی هم از سر کار اومده بود و داش...