شیداشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

شیدا همه زندگی مامان و بابا ...

شیدا جون تولدت مبارک ...

سلام دختر ناز مامان و بابا :   دوباره شهریور آمد .... عطر عشق و بوسه ... عطر آغوش  گرم ... عطر خنده ها و گریه های کودکانه در آسمان زندگیمان پیچید ... نو شدیم و تازه ... شهریور فریاد می زند که من آمدم ... ماه دل ... 2 سال از آمدنت می گذرد ... با خود کوله باری از عشق آورده ای ... با خود عاشقانه ها آورده ای ... این تو و این شهریوری تازه ... از وقتی قدم به دنیای ما گذاشتی ، دستانمان پر شد از حجمی سبز ... فصلی تازه شروع شد ... فصل عاشقی ... تو را در آغوش کشیدیم  ... تو شیرین تر از آنی بودی که فکرش را می کردیم ... تو را دوست داریم .....
12 شهريور 1392

شمارش معکوس تا تولد شیدا جونی شروع شد ...

سلام دختر خوشگل مامان و بابا :   شمارش معکوس شروع میشه ...                               امروز 23/05/1391 هست و فقط 17 روز مونده به تولدت عزیزم ... واقعا نمیدونیم باید چیکار کنیم ؟ یعنی انقدر هیجانزده ایم که نمیتونیم تصمیم بگیریم ... آخه تولد عشقمونه ... دلم میخواد فریاد بزنم و به همه دنیا بگم که تولد دخترمون داره میرسه ... اولین جشن تولد دخترمونه ... پیشاپیش تولدت مبارک دلکم ...   ...
23 مرداد 1391

شیدا می تونه بشینه ...

سلام نبات من : بی تابم تا برای تحویل سال نو کنار تو بودن رو تجریه کنم . یه حس تازه در من ایجاد شده که هیچ وقت تجربه نکرده بودم ، عاشقانه در انتظار سال نو می نشینم و منتظر اولین بهار زندگی دختر قشنگمون هستم . تو تازه می تونی بشینی و یه خورده کمتر پیش میاد که موقع نشستن بیفتی . اینش قشنگتر  می شه که کنار سفره هفت سین کنار ما بشینی . می بوسمت ...   ...
28 اسفند 1390
1