یازده ماهگیت مبارک شیدا جون ...
سلام عسلی مامان و بابا :
دیروز شما وارد یازده ماهگی شدی .
یازده ماهگیت مبارک عزیز دلم ...
خوب ، همیشه سر تاریخ ماهت که میشه یه سری
حرکات جدید ازت سر میزنه ...
پنجشنبه که رفته بودیم شمال ، شما دو دستی
لیوان رو گرفتی و خودت آب خوردی که اولین
بار بود این کارو میکردی ...
جمعه تو رستوران داشتیم شام میخوردیم
که قاشق رو گرفتی و از بشقاب چند تا
برنج رو جمع کردی تو قاشق و به سمت دهنت
بردی و موفق شدی چند تا برنج رو بخوری ...
البته خیلیش هم ریختی رو میز ...
شنبه شب بود که بابایی هم از سر کار اومده
بود و داشتیم با شما بازی میکردیم که دیدیم
شما پاهاتو بالا آوردی و از مبل بالا رفتی ...
تا اون روز خیلی تلاش میکردی و نمیشد اما
اون روز تونستی و ما خیلی ذوق کردیم .
الهی قربون اون پاهای کوچولوت بشم که
داره جون میگیره ...
وقتی چیزی تو دستته و ازت میخواهیم با لبخندی
شیرین بهمون میدی اما طولی نمیکشه که
ازمون پس میگیری ...
وقتی پای کامپیوتر میشینم مانیتور رو خاموش
میکنی و خیلی قشنگ با مانیتور بای بای میکنی ...
و به من یه حرفی میزنی مثل خاموش شد ...
مثل حالا . الان دارم با مانیتور خاموش تایپ میکنم ...
وقتی تلویزیون تماشا میکنیم میری و صدای سینما
رو کم میکنی ... و یه چیزی مثل کم شد میگی ...
هر چی کشو تو خونه داریم از نظر شما دور نمیمونه ...
کلماتی که باهاشون دلمون رو میبری برات مینویسم ...
وقتی چیزی رو میندازی زمین یا خودش میفته
میگی : ( اتاد ) یعنی : افتاد...
وقتی چیزی رو که میخواهی بهت میدیم سرت
رو خم میکنی و با ناز میگی ( ممی ) یعنی : مرسی ...
وقتی کسی از پیشت بلند میشه و دور میشه
یا وقتی ماشینت رو هل میدی و دور میشه
میگی ( هفت ) یعنی : رفت ...
وقتی بابایی از سرکار میاد و بغلت میکنه زود
با من بای بای میکنی و بابایی رو تو عمل
انجام شده میذاری که شما رو ببره ددر ...
وقتی ازت میپرسیم که توی حمام موهات
رو چجوری میشوری دستات رو میاری و روی
موهات میکشی و نشون میدی ...
یاد گرفتی که موهات رو شونه کنی ...
وقتی ازت میپرسیم که دستات رو چجوری
میشوری دستات رو به هم میمالی و نشون میدی .
خیلی از حمام خوشت میاد ...
حتی گاهی آواز هم میخونی ...
با دستای کوچولوت بیا بیا میکنی ...
بابا جونی برات تاب خریده و گاهی شما رو
سوارش میکنیم که دوست داری اما نه خیلی زیاد ...
با روروئک میری طرفش و میگی تابی تاب ...
و دکمه هاشو فشار میدی تا صدای موزیکش در بیاد ...
شماره های گوشی تلفن رو فشار میدی و گوشی
رو میبری کنار گوشت و حرف میزنی ... البته بیشتر
حرفهات نیاز به ترجمه داره که هنوز معادل فارسی
نداره و فقط خودمون میفهیم که چی داری میگی ...
وقتی بچه ای رو حتی بزرگتر از خودت میبینی
با انگشت نشون میدی و زود لبخند میزنی
و می گی ( نی نی ) ...
خیلی دوستت داریم شیدای ناز ...