لغت نامه شیدا جونی (2)
سلام عروسک مامان و بابا :
یه مدتی هست که کلماتی رو که بلد
بودی ، به شکل تازه تری بیان می کنی ...
نامفیوتر : کامپیوتر
بسنی : بستنی
اسکاداس : استکان
ویوان : لیوان
و ...
جملات را بهتر ادا می کنی و ماشاءالله
منظورت رو خوب می رسونی ...
روز تولدت عروسکت رو که خرس بود
و دوستش داری ( پو ) رو بغل کردی
و یک جمله گفتی که ما تعجب کردیم ...
آخه انگار که از قبل باهات تمرین
کرده باشیم گفتی ...
بغلش کردی و گفتی ...
٢ ساله می شدم ... عژیژم ...
و محکم تو بغلت فشارش دادی ...
( یعنی ٢ ساله شدم عزیزم )
من وبابا نمی دونستیم چیکار کنیم و ...
آخه به فکر ما هم باش ...
گاهی دلم برای غلط گفتن کلماتت
تنگ میشه ... البته بابا هم همین
احساس رو داره ... اما خدا رو شکر که
خوب حرف می زنی و شیرین و
دوست داشتنی ...
خیلی دوستت داریم شیدا جون ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی